خدایا ازت ممنوم

سلاااااااااااااااااااااااااااام Hello چطولین؟ خوفین؟؟؟ اگه بهتون بگم خوشبخترین دختر دنیام باور میکنین بذارین براتون از اول اول تعریف کنم:

اقا بعد از اینکه بار قبل با رضا صحبت کردم خیلی افسرده شدم به قدری که سر کلاس فقط به اسمش که رویه دیوار نوشته بودم خیره شده بودم و با کسی صحبت نمیکردم بعدش که دقیقا پنشنبه میوفته رفته بودم روضه دوکس جون جونیمم اونجا بود و وقتی وضعمو دید گفت نمیتونم تحمل کنم که داری جلو چشام مثل شمع میسوزی یا تو رو به رضا میرسونم یا رضا رو بدبخت میکنم اقا هر چی بهش گفتم نکن من خوشبختی رضا رو میخوام اما قبول نکرد که نکرد همون شبش بهش اس رایگان داد که رضا جوابشو ندادCell Phone اقا روز بعدش ساعت 6 بعد از ظهر بود که رویا زنگید و گفت برات خبر دارم منم ذوق زده جیغ زدم گفتم خوب چی گف؟؟؟؟smile emoticon kolobok

بعد گفتش که اول سلام علیک کردیم

بعد رضا بهم گفتش که شما دیشب بهم پیام دادین

بعد رویا گفته که: بله من بودم. رضا هم گفته که خوب چی کارم داشتین رویا هم سریع بهش گفته که  من دوستم داره به خاطر تو میمیره  رضا بهش گفته که حالا دوست شما کی هست؟؟؟؟ رویا هم بهش گفته: دبیرستانیه بعد رضا هم فهمیده و بهش گفت: من بهش نگفتم که ولم کنه به خدا دوسش داشتم اما اون تنهام گذاشت و رفت میتونم باهاش صحبت کنم؟؟؟؟

بعد رویا بهش گفتش که: یه ماه دیگه میتونی

رضا چند ثانیه حرفی نزد و بعدش گفت یک مااااااااااااااااااااااه؟؟؟؟

بعد رویا بهش گفتش که خوب تو که شماره ی خونشونو داری چرا به خونشون نمیزنگی؟؟؟؟؟

رضا هم بهش گف که اخه اون موقع عصبانی بودم همه ی شماره هارو پاک کردم

بعد بعد بعد حالا داستان امروزو براتون تعریف کنم که چی شد

امروزم رویا جونم زنگید بهم گفتش که فاطمه اگه این پسره رو ول کنی خیییییییییییلی دیوونه ایگفتم چرااااا؟؟؟؟

گفتش که همین حالا باهاش حرفیدم که رضا بهم گفتش که چه خبر از غزالم؟؟؟؟؟ بعد رویا بهش گفته که خییییییییییلی خوشحاله ممنون smile emoticon kolobok

بعد رضا بهش گفته که راجب چی تشکر میکنی؟؟؟؟

بعد رویا بهش گفتش که دوباره گذاشتی خنده ی دوستمو بینم همیشه برات گریه میکردsmile emoticon kolobok

بعد رضا گفتش که فداش شم  حالش خوبه؟؟؟؟

بعد رویا بهش گفته اره اگه با هم برگردین با هم ازدواج میکنین؟؟؟؟

بعد رضا گفتش که اره اگه با هم برگردیم با هم ازدواج میکنیم

رویا به رضا گفته که تو که اینقد دوسش داری چرا با دوستش بهش خیانت کردی؟؟؟؟ (چند ثانیه سکوت) بعد رویا گفتش که اقا رضا چرا چیزی نمیگین؟؟؟؟؟

بعد رضا بهش گفته که: چی بگم حق با شماست خوب اخه اون بهم گیر داده بود (هانیه ی سگ) دخترا هم خود شیطون هستن

بعد رویا گفتش که حتما پسرا هم ماه هستن نه؟؟؟؟ بعد دوتاییشون خندیدن و بعدشم رضا گفتش که من سرم به سنگ خوردش و دیگه همچین کاری نمیکنم بهش بگین خیییییییییییییییییییییییییییلی دوسش دارم و دلم براش تنگ شده خوب دیگه رویا خانوم کاری ندارین؟؟؟

بعد خواهر رویا از پشت تلفن گفته که اره فقط برو دوتا نون بخر بیا( البته رضا جونم نشنید)

خوب دیگه براتون همه چی لو تعلیف کلدم امیدوالم خوستون بیاد منتظر اپ بعدیم باشی دوستون دالم باااااااااااای



نظرات شما عزیزان:

شاذمهر
ساعت19:40---25 ارديبهشت 1390
mage bayad vasat dalil biaram man nazaraye toro pak kardam to ha vase maro pak kon.

vahid
ساعت9:09---25 ارديبهشت 1390
شلااااااااام آجی گلم،شطوری؟ آخیییییییی نازی چه عجب ما بالاخره این خنده ی شمارو دیدیم، خیلییییییییی خوشحال شدم میدونستم همه چیزدرست میشه ، دیدی بهت گفتم ؟

adoma
ساعت21:15---24 ارديبهشت 1390
خوشحالم بلاخره خوشحال شدی
پاسخ:سلاااااااااااااااااااااااام هما جووووووووووون چقده دلم واست تنگ شد کجا بودی هااااااااااااا؟؟؟؟ نکنه الان ساعت 5 و ما نمیدونیم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ تاريخ شنبه 24 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 19:58 نويسنده فاطمه |